شهر عشق

نگاه عزیززم چه ناززه حس خوبیه ارامش خاصی بهم میده تو خواب باشی و من همینجوری خیره به تو بشم و نگات کنم ولی خدایش حیف اون چشماته بسته باشه تو پلک ببندی جهان تاریک میشه عزیزم.دقیقا شدی مثل زلزله اومدی لرزوندی‌ منو تکونم دادی دیوونم کردی جهانم رو از این رو به اون رو کردی تویی که باعث شدی من شاد باشم بخندم تو خنده رو به من هدیه کردی دلمو شاد کردی به زندگیم حس تازه ای بخشیدی عزیززم حس خیلی خوبیه بودن کنارت.کاش میدانستی تو با دل من چه ها کردی دلی که هی زود به زود واست تنگ میشه و طاقت یه لحظه دوریتو نداره دلی که هی بهونتو میگیره دلی که بیقرارته دلی که فقط با تو ارومه خوش به حال من و دلم که تو شدی عزیزز دلمم❤️کاش عزیزم میدونستی چقدر دوست داررم عزیززم بازم من موندم نامه رو قطع میکنم راجب دوست داشتن من به تو نمیشه صحبت کرد مطمینم هرچی بگم بازم کمه دوست داشتن من به تو چیزی‌نیست که با جمله و متن و اینا بشه گفت فقط خیلی ساده میگم دوسسست دارررم عزیززم خیلیی حتی بیشتر از جوونم که دوست دارم جوونم و فدات کنم یادت باشه گلم این دوست دارم از اون دست دارماست یادت باشه عزیززم این ❤️ دیگه اسم تو توش حک شده.دیوونه ای دوست داشتنی خودمی تو گلم تو هی لحظه به لحظه حالا عزیزتر شو میدونم تو قصد کشت منو داری منو دیوونه کردی الان قصد کشتنمو داری منو اخر میکشی. چقدر خوبه که من دارم میمیرم از‌‌ عشق تو از دوست داشتن تو خوبی های تو از عزیزز بودنت از این که تو همه چیز‌ و همه کسم شدی من این مردن را دوست دارم و این مردن را با هیچ چیزی عوض نخواهم کرد مردنی که به خاطر تو باشه و من فدای تو بشم و قرربونت برم ارزشش رو داره گلم.عزیزز دلمممﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﭙﺮﺱ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺣﺪ ﻭ ﻣﺮﺯی ﺑﺮﺍی ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺖ ﺗﻤﺎﻡ شهر عشق...ادامه مطلب

    قاصدک  قاصدک ، غم دارم،  غم آوارگی و در بدری، غم تنهایی و خونین جگری،  قاصدک وای بر من،  همه از خویش مرا می رانند، همه دیوانه و دیوانه تَرم می خوانند.                                   قاصدک دریابم!                         روح من عصیان زده و طوفانیست.  آسمان نگهم بارانیست.  قاصدک ، غم دارم،   شهر عشق...ادامه مطلب

راه بی عبورروزی میای سراغ من که رفته ام زدست توفدای مهربون دلت هستیم فدای هست توروزی میای که دیگه من مسافر شهر غممچشاتو گریون میکنی اونروز برای ماتممروزی میای که پر شده کاسه رنج وصبر منگلاب اشکت میپاشی تو روی سنگ قبر منروزی میای بادسته گل سرمزارم می نشینیخوش اومدی میگم ولی دیگه منو نمیبینیروزی میای شهر عشق...ادامه مطلب

چشم من بیا منو یاری بکن گونه هام خشکیده شد کاری بکن غیر گریه مگه کاری میشه کرد کاری از ما نمیاد ... زاری بکن اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه می خواد هر چی دریا رو زمین داره خدا  با تموم ابرای آسمونا کاشکی می داد همه رو به چشم من تا چشام به حال من گریه کنن اون که رفته دیگه هیچ وقت شهر عشق...ادامه مطلب

When I bo, I Black, When I grow up, I Black, When I go in Sun, I Black, When I scared, I Black, When I sick, I Black, And when I die, I still black... And you White fellow, When you bo, you pink, When you grow up, you White, When you go in Sun, you Red, When you cold, you blue, When you scared, شهر عشق...ادامه مطلب

        گفتم:توشیرین منی...            گفتا: تو فرهادی مگر؟...              گفتم: خرابت میشوم...              گفتا: توآبادی مگر؟...              گفتم: ندادی دل به من...              گفتا: توجان دادی مگر؟...              گفتم: زکویت میروم...              گفتا: تو آزادی مگر؟...              گفتم: فرام شهر عشق...ادامه مطلب

عاشق                    عاشق تر       نبود در تار و پودش              دیدی گفت عاشقه عاشق  @@@@@@@              نبودش                 @@@@@@@  امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه دیدار این خونه  فقط  خوابه ، تو که رفتی هوای  خونه تب داره  ،  داره  از درو دیوارش غم  عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ،  بیا بر گرد تا ازعشقت  نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو سوزوندش  حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و  گنجشک  کلاغای  سیاه پوشن ،  چراغ  خونه  خوابیده  توی  دنیای خاموشی  ،   دیگه  سا شهر عشق...ادامه مطلب

خوش به حال آسمون كه هر وقت دلش بگيره بي بهونه مي باره ... به كسي توجه نمي كنه ... از كسي خجالت نمي كشه ... مي باره و مي باره و ... اينقدر مي باره تا آبي شه ... ‌آفتابي شه...!!!  کاش ... کاش مي شد مثل آسمون بود ... كاش مي شد وقتي دلت گرفت اونقدر بباري تا بالاخره آفتابي شي ...  بعدش هم انگار نه انگار كه بارشي بوده ... انگار نه انگار كه غمي بوده ... همه چيز فراموشت بشه ...!!! كاش مي شد! شهر عشق...ادامه مطلب

شهر عشق...

از هیاهوی واژه ها خسته ام من سکوتم را از اوراق سپید آموخته ام آیا سکوت روشن ترین واژه ها نیست ... همیشه در خلوت خود مرگـــــــم را مجسم دیده ام آیــــــا مــرگ... خونسرد ترین واژه نیست ؟ ! تا چشم گشودم ، از چشم زندگی افتادم شبی شاید امشب ... زیر نور یک واژه خواهم نشست نام خونسرد معشوقه ام را بر هواس پنج گانه ام فال خواهم گرفت و همزمان پایان آخرین برگ خاطراتم خواهم نوشت ... پـــایـــان زندگی........   شهر عشق...ادامه مطلب